امروز همچی عجیب تر از معمول بود، کلاسی که دیشب قرار شد به برنامه کلاسیمون اضافه بشه یکمی روی مخ همه بچه های کلاس رفته بود، چون این کلاس جدید با کلاسای بعضی از بچه ها در تداخل بود و از یه طرف بعضی از بچه های شهرستان های دور از جمله خود من منتظر بودیم تا تک کلاس سه شنبمون تموم شه و بریم خونه هامون، اما این کلاس بدجور بهممون ریخته بود.

زیاد سرتون رو درد نمیارم ولی در همین حد بدونید که تا ساعت ۳ عصر این کلاس وقتمو گرفت کافیه!!

البته خالی از لطف نیست که بدونید که تجربه جذابی رواز کلاس آناتومی عملی توی ذهنم بجا گذاشت!!

ساعت سه و ربع به خوابگاه رسیدیم و ساکمون رو برداشتیم و تا ساعت سه و چهل دقیقه منتظر موندیم تا اتوبوس دانشگاه حرکت کنه!! و ساعت پنج عصر بود که به شهرمون رسیدیم!!

واقعا راست گفتن که هیچ جا خونه‌ی خود آدم نمیشه، واقعا از فضای عمومی خوابگاه خیلی بهتره!!

دانشجو بودن چطوره؟!

یه روز دانشجویی

کلاس ,ساعت
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها